سه‌شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۵
۰ نفر

همشهری آنلاین: حضور بانوان در استادیوم برای تماشای بازی‎های والیبال در ایران، فاصله وعده تا عمل مسئولان، جامعه شناسی خشونت جمعی، مذاکرات هسته‌ای از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله برخی از روزنامه‎های سه شنبه-۲۷ خرداد-جای گرفتند.

روزنامه

محمد ایمانی در ستون سرمقاله روزنامه كيهان« آقای روحانی! به حکم شما خائنند» نوشت:روزنامه کیهان؛۲۷ خرداد

آقای روحانی رقبای نجیب و باشخصیتی داشت  که بلافاصله با اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، این پیروزی را به وی تبریک گفتند و در سالگرد حماسه 24 خرداد 92 نیز دعوت وی برای ضیافت همدلی رقبا را پذیرفتند حال آن که در همین یک سال از سوی برخی مقامات ارشد دولتی- از جمله رئیس‌جمهور و برخی مشاورین وی- علی‌الدوام ادعا شده بود مردم به اعتدال رای دادند و به افراطیون رای ندادند. این نجابت و عقلانیت است که نامزدها پیروزی رقیب خود با 7دهم درصد- 270 هزار رای بیش از نصف کل آرا- را به رسمیت می‌شناسند. 5 سال پیش اما جماعتی لاف‌زن و فاقد کمترین غیرت نسبت به منافع ملی، به 24/5 میلیون شهروند دهن کجی کردند و 11 میلیون رای فاصله رئیس‌جمهور منتخب با نفر دوم را نادیده انگاشتند.

افراطیون آن روز یک ظلم بزرگ در حق جمهوریت و 24/5 میلیون رای‌دهنده - و در حقیقت کل ملت- مرتکب شدند و یک جفای بزرگتر را نسبت به نظام جمهوری اسلامی روا داشتند، به اعتبار اینکه ادعا کردند نظام 11 میلیون رای تقلب کرده است. البته یکی از سران فتنه در خلوت چندین بار گفت باور ندارد تقلب شده اما آن قدر مروت و حریت نداشت که همین را نزد افکار عمومی شهادت دهد. «و من اظلم ممن کتم شهادهًْ عنده من الله... و کیست ستمکارتر از کسی که شهادتی را که از خدا نزد وی است، کتمان کند» (بقره- 140) و «لاتکتموا الشهادهًْ و من یکتمها فانه آثم قلبه... شهادت را کتمان نکنید و هر کس آن را کتمان کند، همانا قلب او گناهکار است» (بقره- 283). ویدئوی اظهارات معاون وزیر کشور و رئیس ستاد انتخابات در دولت اصلاحات همچنان در فضای اینترنت موجود است که به هم‌طیفان خود می‌گوید «من که خود متخصص انتخابات هستم، می‌دانم 11 میلیون تقلب ممکن نیست.»

آیا جفایی چنین بزرگ و خیانتی چنان آشکار را می‌شود مشمول مرور زمان کرد و مثلا گفت که بر گذشته‌ها صلوات! شتر دیدی، ندیدی!... و ان‌شاءالله گربه است!؟ یا باید برای ادعای تقلب- که اسم رمز آشوب به نیابت از سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل بود- سند و مدرک اقامه کنند و یا با صدای بلند در حضور مردم و نه در ملاقات‌های محفلی اعلام کنند برای تحریک به آشوب خیابانی دروغ بزرگی گفته‌اند؛ آشوبی که اگر درایت رهبر معظم انقلاب و ملت بصیر نبود می‌توانست ایران را به کام جنگ داخلی و فروپاشی کشور بکشاند. این ماجرا بی‌شباهت به ادعای زبیر بن عوام نیست که پس از بیعت با امیرمومنان(ع) و برآورده نشدن عقده‌هایش ادعا کرده بود از سر اجبار و اکراه بیعت کرده است. امام در پاسخ این توجیه سست فرمود «زبیر می‌پندارد با دستش بیعت نموده و با قلب خود بیعت نکرده است؛ او به بیعت با من اقرار کرده اما بیعت با قلب را انکار می‌نماید. بنابراین باید برای ادعای خود دلیل روشن بیاورد و یا به بیعتی که از او صادر شده بازگردد» (خطبه 8 نهج‌البلاغه).

آقای روحانی پنجشنبه و شنبه گذشته به مناسبت سالگرد انتخابات ریاست جمهوری چند عبارت قابل تامل را به کار بردند. ایشان پنجشنبه در «جشن انتظار و امید» گفت «پارسال ملت چه کرد؟ همان ملتی که ماه‌ها قبل ناامیدی سراسر جامعه را فرا گرفته بود و مردم می‌گفتند انتخابات هم تاثیر و فایده‌ای دارد؟ حتی به خود من گفتند چرا به صحنه آمدی و ثبت‌نام کردی؟ مگر کشور را نمی‌شناسی؟ مگر نمی‌دانی مکانیزم صندوق رای چگونه است؟ پارسال به همه جهانیان اعلام کردیم رقابت‌ ما جوانمردانه خواهد بود و ما رو در روی هم صف نمی‌کشیم... ما در کنار جشن نیمه شعبان می‌گوییم مهدی جان! از خرداد پارسال ملت ما با دست و زبان توانمندش خرافه‌ها را زدودند. ملت ما سال گذشته بر مولایش و امامش در انتخابات سر فرود آورد و در مقابل خرافه‌گران از امام عصر[عج] عذرخواهی کرد.» رئیس‌جمهور همچنین شنبه در کنفرانس خبری تلویحا به سران فتنه اشاره کرد و اظهار داشت «این قدر گذشته‌ها را مدام به یاد نیاوریم. برخی سرشان را پشت گرفته و راه می‌روند. این گونه راه بروی، به زمین خواهی خورد. به جلو و آینده بنگر، ما نیز می‌ترسیم این افراد که همواره به پشت نگاه می‌کنند به زمین بخورند. حالا یک وقتی کاری صورت گرفت، از آن بگذریم، هی می‌خواهیم مسئله را کش داده و یادش کنیم. در این کشور هرکس هر جرمی مرتکب شده، قوه قضائیه وی را دستگیر و با آن برخورد می‌کند و اگر نگرفت یعنی پاک است. پس رها کنید، اگر کسی دستگیر نشده و در خیابان راه می‌رود یعنی جرمی مرتکب نشده و نباید صبح تا شب آنها و افراد دیگر را متهم کنیم.»

آیا می‌شود تصور کرد «مردم» فاقد امید باشند و اعتمادی به مکانیزم انتخابات نداشته باشند و در عین حال یکی از بالاترین رکوردهای مشارکت را در جهان- 73 درصد- به مثابه یک حماسه در برابر اوهام القایی دشمنان و بدخواهان برجای بگذارند؟ همین حضور غیر قابل انکار مردم، سندی است بر این ادعا که مردم اتفاقا به آیه یاس‌خوان‌ها، مرجفون و پمپاژکنندگان بددلی و بی‌اعتمادی در جامعه محل نگذاشته‌اند؟ در واقع آن «خرافه»‌ای که با حضور مردم به چالش گرفته شد، همین ادعای تقلب و عدم امانتداری نظام بود. حق با آقای روحانی است اگر که مراد وی از سخنان پنجشنبه گذشته، لبیک جانانه مردم به فراخوان نایب امام زمان(عج) برای برپایی حماسه در برابر جنگ نیابتی دشمنان باشد. آری آن روز مردم ما با دل سپردن به دعوت رهبر معظم انقلاب، عملا در برابر حضرت ولی عصر(عج) سر فرو آوردند. اما اگر مراد از فراز پایانی آن سخنان، تخطئه همه رقبای انتخاباتی و قرار دادن آنها در صف خرافه‌زدگی باشد، آنگاه این تلقی پیش می‌آید که گوینده سخنان، مرز رضایت یا عدم رضایت امام زمان(عج) را به انتخاب خود گره زده و در حق مابقی رقبا- مهمانان دو روز بعد ضیافت همدلی- جفا کرده است. گزینه دوم - که ان‌شاءالله واقعیت ندارد- به گمان سوء تفاهم و خودشگفتی دامن می‌زند. البته این عبارات را به هر صورت که حمل کنیم، یک عبارت باز هم نامفهوم باقی می‌ماند و آن اینکه «ملت در مقابل خرافه‌گران از امام عصر عذرخواهی کرد». آیا به خاطر خبط خرافه‌گران، مردم باید عذرخواهی کنند؟!

اما موضوع یادآوری گذشته یا فراموش کردن آن، موضوع مهم دیگری است. اگر از حق شخصی بتوان گذشت- که امر ممدوحی است- از حقوق تضییع شده عمومی و جفا به حکومت اسلامی  نمی‌توان گذشت. حقوق عمومی و حاکمیتی یا اجحاف در قبال آن، مشمول مرور زمان نمی‌شود. مگر به امیرمومنان علیه‌السلام نمی‌گفتند به خاطر برخی مصالح، از آنچه در دوره خلیفه سوم گذشته بگذر و احکامی را که درباره قدرت و ثروت صادر می‌کنی، مشمول گذشته نکن. و مگر امام در پاسخ به مثابه یک قاعده الهی نفرمود «انّ الحق القدیم لایبطله شئ. حق قدیمی را هیچ‌چیز باطل نمی‌کند». یاد نیاوردن عبرت‌های تلخ گذشته و به فراموشی سپردن آنها باعث می‌شود ضربه خوردگان از اتفاقات تلخ دیروز، امروز و فردا هم لطمات بزرگی متحمل شوند. آنها که از 2 خیانت بزرگ آشوبگری در سال‌های 78 و 88 لااقل به زبان ابراز ندامت و توبه نکرده‌اند و در خیانت‌هایی از این دست، مجرمان سابقه‌دار محسوب می‌شوند، چرا در صورت مجال یافتن همان خیانت‌های ننگین را برای چندمین‌بار مرتکب نشوند؟ آنها کسانی هستند که خون ده‌ها قربانی به گردنشان سنگینی می‌کند، هر چند  که در منطق الهی «فتنه شدیدتر و بزرگ‌تر از قتل است». اگر بنا بر فراموشی منافقین و کش ندادن گذشته بود، خداوند به پیامبر خود نمی‌فرمود «هم العدّو فاحذرهم قاتلهم‌الله ... آنها دشمنند - نه دوست- از آنها برحذر باش، خدا آنان را بکشد» (منافقون-4)مگر می‌شود از خائینن در حق اسلام و انقلاب و نظام و مردم جانبداری کرد حال آن که خداوند امر می‌کند «ولاتکن للخائنین خصیما. پشتیبان و مدافع خائنان مباش» (نسا-1‍05).

اما محاکمه فتنه‌گرانی که یا در حصرند و یا «دستگیر نشده و در خیابان راه می‌روند». برای هر کس نامعلوم باشد، برای آقای روحانی خیانت این گروه محرز است؛ چه اینکه ایشان در سخنرانی 23 تیر 78 و درباره آشوبگران گفت «اگر منع مسئولین نبود، مردم غیور و انقلابی ما  با این اوباش به شدیدترین وجه برخورد می‌کردند و به سزای اعمالشان می‌رساندند. در کدام کشور، حرکت‌های آشوب‌طلبانه و تخریب و به هم زدن نظم جامعه تحمل می‌شود؟ آمریکا یا رژیم اشغالگر قدس همیشه حامی آشوبگران، جنایتکاران و افراد وابسته و مزدور هستند. حوادث چند روز اخیر، یک پالایش دیگر برای انقلاب، بود». آیا این «پالایش» در سال 78 مثلا متوجه سلطنت‌طلبان یا حزب توده و جبهه ملی و حزب خلق مسلمان و فدائیان خلق و سازمان منافقین بود؟!  و نیز آقای روحانی درباره فتنه‌انگیزی آشوبگران 25 بهمن 89 که رأسا توسط موسوی و کروبی و افراطیون مدعی اصلاحات انجام گرفت تأکید دارد که آنها «با شعارهای ضد انقلابی در روز 25 بهمن، موجبات خوشحالی و بهره‌برداری آمریکا، رژیم صهیونیستی و ضدانقلاب را فراهم آوردند. این حرکت ضداسلامی و ضد ملی می‌خواست فریاد قاطعانه ملت در 22 بهمن را تحت‌الشعاع قرار دهد و وسیله‌ای برای انحراف افکارعمومی از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست آنان باشد. اقدام فتنه‌گرانه 25 بهمن تنها به نفع استکبار و ضدانقلاب بود. قوه قضائیه باید نسبت به این حرکت ضدانقلابی براساس وظایف ذاتی خود اقدام کند».

مطالبه مجازات سران و عوامل فتنه با صدای بلند در حماسه 9 دی از سوی ملت شریف ایران اعلام شد. این مجازات اگر به دلایل مختلف به تأخیر افتاده، به معنای فراموشی آن جور و جنایت بزرگ یا بی‌گناهی سران فتنه نیست. در این میان یک سوال مهم وجود دارد. شبکه عنکبوتی فتنه (شامل شماری از سیاستمداران، احزاب، رسانه‌ها) مبنای حرکت ساختارشکنانه و براندازانه خود را که تا مرز فحاشی علیه امام و رهبر و ولایت‌فقیه و سپس اسلام و امام حسین(ع) پیش رفت، تن ندادن به «قانون» قرار دادند که اگر تمکین به قانون می‌کردند، مجرای فتنه‌گری و آشوب‌انگیزی بسته بود. ضمن استقبال و اصرار بر محاکمه زعمای فتنه (از جمله موسوی و خاتمی) به خاطر افساد فی‌الارض، باید پرسید آیا حامیان فتنه به حکم محکمه و اجرای آن در حق مجرمان تمکین می‌کنند؟ و اگر نمی‌کنند- که قطعا نمی‌کنند- بنابراین زیر سوال بردن حصر از سوی همانان و تظاهر به استقبال از محاکمه، دروغ و فریبی بیش نیست؛ مگر همین‌ها به هنگام بازداشت کرباسچی، در وزارت کشور اصلاحات (عبدالله نوری) ستاد حمایت از کرباسچی راه نیانداختند و مگر جز اینها بودند که پس از اعدام مفسد 3 هزار میلیاردی - با وجود بهره‌برداری گستره از این پرونده فساد- ادعا کردند او نه مفسد اقتصادی بلکه کارآفرین و نابغه اقتصادی بوده است؟!

این منطق قرآن است که «ما جعل‌الله لرجل من قلبین فی جوفه». آیا فتنه‌گران می‌توانند حمایت آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را با محبت ملت ایران و نظام اسلام یکجا جمع کنند و آیا می‌توان در موضع وفاداری به نظام و مردم بود و در همان موضع- به مثابه جمع محال نقیضین- از خائنان جانبداری کرد؟!

چرا وعده مي‌دهيد و عمل نمي‌كنيد؟

محمدكاظم انبارلويي در روزنامه رسالت نوشت:روزنامه رسالت؛۲۶ خرداد

ايران بيش از يكصد سال است از صنعت نفت برخوردار است. امروز متخصصين ايراني در چند قاره مشغول صدور خدمات فني و مهندسي هستند. بخشي از اين صدور اختصاص به ساخت پالايشگاه‌هاي نفت و گاز دارد. اما ايران پس از گذشت يكصد سال از صنعت نفت بنا بر ادعاي برخي مقامات نفتي محتاج واردات بنزين است! چرا؟ پالايشگاه ستاره خليج‌فارس در سال 85 با هدف تبديل شدن به يكي از صادركنندگان بنزين در خاورميانه طراحي شد. قرار بود اين پالايشگاه پاسخگوي مصرف روبه‌ رشد بنزين و گازوئيل باشد، ديگر فرآورده‌‌هاي نفتي از خارج وارد نكنيم و در شمار صادركنندگان بنزين قرار گيريم.

طرح پالايشگاه ستاره خليج‌فارس از طرح‌هاي مهر ماندگار بود. قرار بود فاز اول اين طرح در خرداد 92 افتتاح شود. در همين ماه خرداد سال گذشته دولت يازدهم سكان اجرايي را از رئيس‌جمهور دولت دهم تحويل گرفت. اما نه تنها فاز اول افتتاح نشد بلكه وزير نفت مدام از ضرورت واردات بنزين سخن گفت.

گفته مي‌شود يك ميليارد دلار هزينه تكميل فاز اول آن بوده است. طي يك سال گذشته ميلياردها دلار واردات بنزين به صورت نقد، معاوضه با نفت خام، تهاتر با بهاي صادراتي نفت كوره و ... به جيب دلالان نفتي اختصاص يافت اما براي تكميل فاز اول پالايشگاه ستاره خليج‌فارس يك ميليارد دلار تخصيص نيافت! چرا؟

پالايشگاه ستاره خليج‌فارس در سه فاز تعريف شده است. فاز اول آن عبارت بود از توليد 12 ميليون ليتر بنزين و 6ميليون ليتر گازوئيل. اگر اين فاز افتتاح مي‌شد بدون اتكاء به بنزين پتروشيمي‌ها مي‌توانستيم نيازهاي داخل را برطرف كنيم و با تكميل فاز دوم و سوم به صورت دائمي، ايران يكي از صادركنندگان بزرگ فرآورده‌هاي نفتي مي‌شد.

چه دستي است كه مي‌خواهد ايران هنوز جزء واردكنندگان بنزين باشد و ميلياردها دلار سرمايه‌گذاري در اين باب همچنان راكد بماند؟

توليد بنزين در پالايشگاه ستاره خليج‌فارس با استاندارد يورو پنج به بازار مي‌آيد. چه كساني مي‌خواهند در شهرهاي بزرگ، مردم همچنان از بنزين با استانداردهاي نازل استفاده كنند و هيچ دغدغه‌اي براي محيط‌زيست و سلامت جان مردم ندارند؟

رئيس‌جمهور محترم پنج‌شنبه گذشته جشن سالروز انتخاب خود را برگزار كرد. متاسفانه اين جشن با گذشت يكسال از رقابت‌‌هاي انتخاباتي در حال و هواي رقابت با رقيب و رقيباني برگزار شد كه الان وجود خارجي ندارند.

رئيس‌جمهور با دعوت از يك گروه خاص در اين جشن كل آراي خود را به نفع يك جريان مصادره كرد و ديگر اقشار و نحله‌هاي فكري را كه گفتمان اعتدال را پذيرفته بودند نااميد كرد. همچنين در اين جشن حرف‌هاي ناروايي عليه 3/49 درصد مردم مطرح شد كه نمي‌خواهم به چند و چون آن بپردازم.

اما واقعا اگر جاي جشني در يك‌سالگي خدمت دولت خالي باشد جشن خودكفايي بنزين و ارتقاي ايران به عنوان يك كشور صادركننده بنزين است كه اين هم براي اينكه چون قرار نيست از دولت قبل تصوير مثبتي ارائه شود به طاق نسيان كوبيده شده است. حالا كه توفيق برگزاري اين جشن ملي را دولت نداشته است بايد به اين سئوال پاسخ دهد؛ چرا در تجهيز و تامين مالي اين طرح طي يك سال گذشته تعلل صورت گرفته است؟ چه كساني از تاخير در قطع نوار افتتاح اين طرح عظيم زيان مي‌كنند؟

طرح پالايشگاه ستاره خليج‌فارس 5/2 ميليارد دلار از صندوق توسعه ملي اعتبار مصوب دارد. چه كساني در تخصيص ارز مورد نياز اين طرح كوتاهي كردند و در عوض، اهتمام جدي براي واردات بنزين در سال92 داشتند؟ براساس ماده 127 قانون برنامه پنجم توسعه به وزارت نفت اجازه داده شده تا زمان اتمام و تكميل دو پالايشگاه ستاره خليج‌فارس و فارس و تا وقتي از آن بهره‌برداري نشده از طريق روش‌هاي تهاتر براي خريد فرآورده‌هاي مورد نياز با تصويب شوراي اقتصاد، آن هم در موارد ضروري اقدام كند. با اين تاكيد كه تهاتر نفت خام و ميعانات گازي از شمول اين جواز خارج است. آيا وزير محترم نفت مصوبه شوراي اقتصاد موضوع ماده 127 قانون برنامه پنجم را دارد كه روزانه ميليون‌ها دلار ارز را صرف واردات بنزين مي‌نمايد؟

رئيس‌جمهور محترم در وعده‌هاي انتخاباتي خود فرموده بودند:

- «راه‌حل‌هاي كوتاه مدت يك ماهه و 100روزه براي حل مشكلات اقتصادي پيش‌بيني شده است.»

اكنون يك سال از دوره خدمت دولت گذشته است. براي چنين امر مهمي كه جنبه ملي دارد چه كرده است؟

- رئيس‌جمهور محترم فرموده بودند؛ «در ماه‌هاي ابتدايي آغاز به كار دولت تدبير و اميد، موانع توليد را از سر راه برمي‌دارم.»

چرا پس از 12 ماه موانع توليد بنزين در پالايشگاه ستاره خليج‌فارس برداشته نشده است؟

- رئيس‌جمهور محترم فرموده بودند؛ «چرا همواره به خام‌فروشي مي پردازيم؟ مگر نمي‌شود فرآورده‌هاي نفتي توليد كرد؟ با اين كار درآمد كشور را مي‌توان به

چند برابر افزايش داد.»

چرا آقاي روحاني به اين سئوال كه خود طرح كرده‌اند پس از يك‌سال پاسخ نداده‌اند؟ 70درصد طرح پالايشگاه ستاره خليج‌فارس تمام شده است. آيا ايشان در اين يك‌سال نمي‌توانست كاري كند كه فاز اول به بهره‌برداري برسد تا از خام‌فروشي و  واردات بنزين فاصله بگيريم؟ چرا به وعده‌هاي داده شده عمل نشد؟

مقام معظم رهبري در هاي و هوي تبليغات انتخابات رياست‌جمهوري سال گذشته فرموده بودند: «من به نامزدهاي گوناگون عرض مي‌كنم جوري حرف بزنيد كه اگر در خرداد سال آينده نوار امروز شما را جلوي خودتان گذاشتند شرمنده نشويد. جوري وعده بدهيد كه اگر چنانچه آن وعده را به رخ شما كشيدند، مجبور نباشيد تقصير را به گردن اين و آن بگذاريد كه نگذاشتند، نشد. كاري را كه مي‌توانيد انجام دهيد، وعده دهيد.»

آمريكا، كاسب هسته‌اي

روزنامه جمهوري اسلامي در ستون سرمقاله خود آورد:روزنامه جمهوری اسلامی؛۲۷ خرداد

رئيس جمهور روحاني در مصاحبه با خبرنگاران كه در آستانه پنجمين دور مذاكرات هسته‌اي با گروه 1+5 برگزار شد، با تاكيد بر جديت ايران در گفتگوها گفت: "ما در مذاكرات بسيار جدي هستيم و اگر طرف مقابل اراده لازم و حسن‌نيت كافي را داشته باشد،‌ توافق حاصل شدني است و ما مي‌توانيم طي 5 هفته آينده به توافق برسيم..." رئيس‌جمهور همچنين با اشاره به اينكه شرايط به عقب باز نخواهد گشت درباره خطوط اساسي مورد نظر جمهوري اسلامي ايران گفت: "دو مسأله قابل تغيير نيست، نخست اينكه در تداوم غني سازي هيچ بحثي وجود ندارد و نبايد در مخيله هيچكس بيايد كه غني‌سازي در ايران متوقف شود و مسأله دوم نيز اينست كه اگر توافقي انجام شود بايد تحريم‌ها لغو گردد، چرا كه يكي از بندهاي توافق نهايي برداشته شدن كامل تحريم‌هاست."

اظهارات رئيس‌جمهور در مصاحبه مطبوعاتي اخير نشان دهنده ايستادگي بر اصول تغييرناپذير و حقوق هسته‌اي ملت ايران است و از جديت گروه مذاكره كننده كشورمان براي دستيابي به توافق هسته‌اي حكايت دارد به شرط آنكه طرف مقابل نيز از عزم لازم و جديت كافي برخوردار باشد. متأسفانه آنچه در ماه گذشته و در جريان مذاكرات وين 4 گذشت، خلاف اين امر را از ناحيه طرف مقابل گواهي داد.

درباره محتواي مذاكرات هسته‌اي ايران و گروه 1+5 هر چند طرفين بارها اعلام كرده‌اند كه گفتگوها كاملاً محرمانه بوده و تا رسيدن به نتيجه نهايي، غيرقابل انتشار است ولي برخي از جنبه‌هاي اين مذاكرات در رسانه‌هاي غربي انعكاس يافت و مواردي از زياده‌خواهي‌ها و مطالبات غيرقابل قبول طرف مقابل در شروع مرحله چانه‌زني درباره نگارش متن توافق نهايي را نشان داد بطوري كه مطرح شدن بعضي از اين مطالبات، اصل توافق را تا حدودي به عقب برد، هر چند حدس زده مي‌شد با فرا رسيدن موعد نگارش متن توافق جامع، غربي‌ها بويژه آمريكا مواضع سرسختانه‌تر و طلبكارانه‌تري اتخاذ خواهند كرد، ولي ميزان اين مطالبات و بالا رفتن لحظه‌اي آن، رنگ و بوي باج خواهانه‌اي به آن داد كه اصلاً قابل پذيرش نبود.

به عنوان نمونه، درحالي كه موضوع رآكتور اراك در مذاكرات حل شده بود و دو طرف درباره اصول يك راه‌حل كه ماهيت آب سنگين را حفظ كرده ولي پلوتونيوم خروجي آن را كاهش مي‌داد توافق كرده بودند، در وين 4، آمريكايي‌ها دوباره مسأله تبديل شدن اين راكتور به يك ر‌آكتور آب سبك را مطرح كردند! جالب آنكه آمريكا چندي پيش خود براي باز طراحي قلب رآكتور به منظور كاهش ظرفيت توليد پلوتونيوم آن پيش قدم شده و طرحي را ارائه كرده بود!

خواسته غيرقابل قبول ديگر آمريكا، كاهش ظرفيت غني سازي در ايران بود. در شرايطي كه گمان مي‌رفت آمريكائيها خود را براي پذيرش حداقل 5000 دستگاه سانتريفيوژ نسل اول در ايران آماده كرده‌اند؛ موضعي كه آنها در مذاكرات وين 4 گرفتند اين بود كه فقط مي‌توانند وجود 500 سانتريفيوژ را در ايران بپذيرند!

اما مسائل اختلافي فقط همين موارد نبودند بلكه آمريكا موضوع برنامه موشكي ايران را نيز به فهرست مذاكره افزوده و خواستار بحث درباره برد و ظرفيت موشكي ايران به عنوان يك عامل احتمالي در پرتاب سلاح‌هاي هسته‌اي شد. اين درحالي است كه جمهوري اسلامي ايران از ابتدا فعاليت‌هاي هسته‌اي خود را به طور شفاف و بر مباني صلح آميز قرار داده و بازديدهاي بازرسان آژانس از مراكز هسته‌اي ايران وگزارش‌هاي آنها نيز همين روند را تأييد مي‌كند و بالاتر از همه اينكه براي كشوري كه فتواي فقهي رهبر آن بر حرمت ساخت و استفاده از سلاح هسته‌اي استوار است، اين بهانه جويي‌ها صرفاً در راستاي باج خواهي با هدف كاهش ظرفيت دفاعي كشورمان قابل ارزيابي است.

نكته قابل تأمل اينكه اين ادعاها عليه جمهوري اسلامي ايران توسط كشور و يا كشورهايي صورت مي‌گيرد كه خود، بيشترين سلاح‌هاي مرگبار هسته‌اي و زرادخانه‌هاي اتمي را در اختيار دارند و قادرند كره زمين و ميلياردها نفر ساكنين آنرا بارها منهدم كرده و به كام مرگ بكشانند و حتي سابقه استفاده از اين سلاح‌هاي خانمانسوز را در آسيا و در جريان جنگ جهاني دوم دارند.

اينكه قدرت موشكي و هسته‌اي آمريكا و زرادخانه‌هاي اين كشور به سوي كشورهاي جهان نشانه رفته و سايه مرگ را بر بشريت افكنده، نكته پنهاني نيست و همه ملتهاي جهان خطر هسته‌اي آمريكا را به عنوان يك واقعيت ملموس و جدي احساس مي‌كنند. چندش آور است در چنين شرايطي دولتمردان آمريكائي ضمن ادامه دادن به ماجراجويي‌هاي هسته‌اي و لشكركشي‌هاي نظامي و حمايت از رژيم‌هاي ديكتاتوري به خود اجازه مي‌دهند دم از حقوق بشر زده و خود را حامي صلح و ثبات جهاني قلمداد كنند!

اكنون نيز همزمان با آغاز مذاكرات وين 5 كه گروه مذاكره كننده ايراني آماده است براساس توافقات اوليه، وارد مرحله نگارش پيش نويس توافق جامع شود، دور از انتظار نيست كه تداوم بهانه‌گيريها، فضاسازيها و زياده‌خواهي‌هاي آمريكا و برخي هم پيمانان غربي‌اش بخواهد اين دور از مذاكرات را نيز با مشكل مواجه سازد. البته درك اين نكته كه چرا آمريكا عليرغم توافق و پيشرفت نسبي در سه دور نخست مذاكرات اكنون و در آستانه تدوين پيش‌نويس توافق نهايي به چنين بهانه‌هاي غيرمنطقي و ارائه مطالبات پلكاني متوسل شده و برخلاف رفتارهاي اعتمادساز طرف ايراني، با برخوردهاي غيرصادقانه درصدد باج خواهي برآمده، براي ملت ما كاملاً روشن است زيرا آنها كه همواره دشمني خود را با قدرت و استقلال جمهوري اسلامي ايران بيان كرده و مقابله با آنرا به عنوان يك هدف استراتژيك دنبال مي‌كنند، اين بار با در پيش گرفتن يك تاكتيك مذاكراتي به دنبال بالا بردن مطالبات خود و افزايش قدرت چاني زني در جريان گفتگوها هستند و هنوز هم در اين فضاي خيالي سير مي‌كنند كه چون مذاكره كنندگان ايراني به اين توافق نياز دارند، به محض مشاهده دورنماي از دست رفتن شانس حصول به توافق جامع، آماده هرگونه امتيازدهي خواهد بود. آمريكا اميدوار است با به حاشيه راندن نقش روسيه و چين در مذاكرات بتواند حداكثر امتياز را از ايران بگيرد، درحالي كه همانگونه كه دكتر روحاني رئيس‌جمهور در آستانه مذاكرات وين 5 تصريح كرد، طرف مقابل ما نياز بيشتري به اين توافق دارد، زيرا ملت ايران در عين حال كه از عدم امكان بازگشت وضعيت تحريم به گذشته مطمئن است، خود را براي شرايط مختلف براساس اقتصاد مقاومتي كه زيربناي آنرا مي‌گذارد، آماده مي‌كند.

طبعاً طرف‌هاي غربي نيز در اين سال‌ها ما را به خوبي آزموده و دريافته‌اند كه ملت ايران تسليم باج‌خواهي‌ها و مطالبات غيرمنطقي نخواهد شد و نه به آمريكا و نه به هيچكس ديگر اجازه عبور از خطوط قرمز و منافع ملي‌اش را نمي‌دهد. كشورهاي غربي اگر به واقع خواهان دستيابي به توافق پايدار هسته‌اي با ايران هستند، بايد بدانند براي خروج از وضعيتي كه خودشان را به آن گرفتار كرده‌اند، ناگزير به پذيرش حقوق هسته‌اي ملت ايران، به رسميت شناختن حق مسلم ما در دستيابي به فناوري صلح‌آميز هسته‌اي و ادامه غني سازي هستند.

رفتار طرف مقابل ما در مذاكرات وين 4 چنين نشان داد كه آمريكا به دنبال حل نهايي مشكل هسته‌اي با ايران نيست بلكه با بهانه قرار دادن مسائل هسته‌اي، درصدد تحميل خواسته‌هاي نامشروع خود هستند و به همين دليل تيم مذاكره كننده ايراني در مقابل اين زياده‌خواهي‌ها ايستاد و بر اجراي توافقات اوليه تاكيد نمود. اكنون به نظر مي رسد بايد منتظر ماند و ديد دور پنجم مذاكرات ايران و 1+5 در وين چگونه پيش مي‌رود و آيا آمريكائيها حاضرند دست از كاسب كاريهاي هسته‌اي خود بردارند يا نه؟

جامعه‌شناسی خشونت جمعی

صادق زیباکلام . استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق نوشت:روزنامه شرق؛۲۷ خرداد

تصاویر اعدام‌های دسته‌جمعی هزاران کودک و بزرگسال، زن و مرد، پیر و جوان، انسان‌هایی که کنار هم ردیف شده و سپس به رگبار گلوله بسته شده‌اند، پرسش‌های عمیقی درخصوص انسان، فرهنگ، ‌تمدن، تاریخ، پیشرفت و... مطرح می‌کند. اگر از جرم آنها از داعش بپرسیم به ما خواهند گفت که جرم آنها صرفا این بوده که شیعه هستند؛ همین و بس. اینکه چه جرمی مرتکب شده بودند، کدام خبط و خطای مهمی انجام داده بودند که باید بدون محاکمه و فقط به رگبار بسته می‌شدند، پرسش‌هایی هستند که داعش و داعش‌ها در طول تاریخ نتوانسته‌اند به آن پاسخی بدهند. بسیاری خواهند گفت که از گروهی که فکر و عقیده‌ای را که کاملا با فکر و عقیده آنان یکسان نیست شرک، نفاق، بدعت و کفر می‌پندارند و در نتیجه آنان را واجب‌القتل می‌دانند، خیلی انتظار دیگری نمی‌توان داشت.

بسیاری خواهند گفت که از یک گروه تندرو که شست‌وشوی مغزی داده شده‌اند که هرکس مثل ما فکر نمی‌کند، ما تکلیف و وظیفه شرعی داریم که او و آنها را به قتل برسانیم، انتظار زیادی نمی‌توان داشت. بسیاری خواهند گفت از انسان‌هایی که در روستاها، بیابان‌ها و مناطق محروم و دورافتاده عربستان، افغانستان، پاکستان، یمن یا چچن زندگی می‌کنند خیلی انتظار بیشتری نمی‌توان داشت؛ انسان‌هایی که در فقر و محرومیت بزرگ می‌شوند و تنها پنجره‌ای که به دنیا دارند پنجره‌ای است که روحانیون وهابی و سلفی به روی آنها گشوده‌اند. پنجره‌ای که در بیرون آن هر که و هر چه هست گمراه و فاسد است و فقط سلفی‌ها بندگان شایسته، برگزیده و راهی بهشت موعودند.  درک «داعش»، درک القاعده، درک طالبان خیلی پیچیدگی ندارد. خاستگاه آنها جوامع عقب‌‌افتاده و محروم از توسعه سیاسی و اجتماعی بوده است. نه در ترکیه، نه در مالزی، نه در اندونزی، نه در بنگلادش و نه در هیچ کشور اسلامی دیگری که یک درجه‌ای از توسعه سیاسی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی صورت گرفته، «داعش» و گرایشات «داعش» وجود ندارد. اما در عراق که طی نیم قرنی که از استقلالش می‌گذرد، کمتر روی توسعه سیاسی و پیشرفت را به خود دیده، یا در عربستان که اساسا چیزی به نام جامعه مدنی در آن به چشم نمی‌خورد، یا در اردوگاه‌های فلاکت‌زده آوارگان افغانی در وزیرستان و لاهور پاکستان که به جز فقر و عقب‌ماندگی و محرومیت و به جز تعلیم و تربیت دینی اسلام رادیکال سلفی آموزش دیگری وجود ندارد، ‌خیلی تصادفی نیست که ملامحمد عمر و «داعش» ظهور کنند. در عین حال «داعش» فقط محصول جهل، عقب‌ماندگی، محرومیت، فقر و توسعه‌نیافتگی سیاسی و اجتماعی نیست. «داعش» در عین حال محصول خشونت سیاسی حاکم در خاورمیانه هم هست.

و می‌رسیم به سطح سوم خشونت و نسل‌کشی «داعش» در عراق. رفتار «داعش» در عراق از یک منظر تاریخی خیلی هم بی‌سابقه نیست. نسل‌کشی «داعش» در عراق یادآور نسل‌کشی توتسی‌ها و رواندایی‌ها در آفریقا، تامیل‌ها و سنگالی‌ها در سریلانکا، صرب‌ها علیه مسلمانان در بوسنی، اعدام‌های دسته‌جمعی در کامبوج توسط پل پت و خمرهای سرخ و جنایات و نسل کشی صدام و حزب بعث علیه کردهای عراقی است.

در جریان آنچه تحت عنوان سیاست «انفال» در فاصله 69-1365توسط صدام در مناطق کرد نشین عراق صورت گرفت بیش از 150 هزار کرد یا در اردوگاه‌های اکراد در بغداد و سایر شهرهای عراق یا در جریان اعدام‌های دسته‌جمعی یا بمباران‌های تعمدی شهرها و روستاهای کردنشین کشته شدند تا کردها مجبور به ترک مناطق کردنشین بشوند و بالاخره به‌ کار گرفتن سلاح شیمیایی از جمله در حلبچه قریب به 163هزار کرد از بین رفتند. فی‌الواقع از بعد تاریخی هر چه عقب‌تر می‌رویم کارنامه ما انسان‌ها در نسل‌کشی و کشتار دسته‌جمعی هولناک‌تر می‌شود. شیعیانی که در موصل، کرکوک، تکریت و شمال سامرا به دست شبه‌نظامیان «داعش» قتل‌عام شدند، همان گناهی را دارند که اکراد در زمان صدام داشتند. اگر جنایات «داعش» را محصول عقب‌ماندگی سیاسی، توسعه‌نیافتگی اجتماعی، اقتصادی، فکری و فرهنگی بدانیم، جنایات اروپایی‌های پیشرفته در طول جنگ جهانی دوم را به کدام دلیل و انگیزه‌ای باید نسبت دهیم؟

ممانعت راهكار نيست

اشرف بروجردي در روزنامه اعتماد به موضوع حضور بانوان در ورزشگاه‎ها اشاره كرد و نوشت:روزنامه اعتماد؛۲۷ خرداد

مباحث مربوط به ورود يا عدم ورود زنان و دختران ايراني به ورزشگاه‌ها بنا به رويكرد مديران جامعه به مساله وجود زن و مرد در اجتماع مطرح مي‌شود. به اين معنا كه آنچه به عنوان خط قرمز تلقي مي‌شود بسته به نوع شناخت آنان از صورت مساله است. آنان گمان مي‌برند كه ورود زنان به مراكز ورزشي برابر است با نفي حجاب و تعارض آن با جايگاه زنان در جامعه. وقتي كه اين‌گونه به سياست‌ها نگريسته شود مشخص است كه به عدم ورود زنان به ورزشگاه‌ها منتهي خواهد شد. اما بحث بر سر اين است كه اساسا چرا فكر مي‌كنيم دختران جوان ما وقتي در فضايي عمومي حضور پيدا مي‌كنند، حريم‌ها شكسته مي‌شود. ما در محيط‌هاي دانشگاهي، در سينماها و... حضور دختران را مي‌بينيم و ملاحظه مي‌كنيم كه هيچ حريمي شكسته نمي‌شود و هر فرد حفظ حريم خود را بر عهده دارد.

كساني‌كه مي‌خواهند با اين بهانه مسائلي همچون عدم ورود بانوان به ورزشگاه‌ها را بر فضاي جامعه حاكم كنند خوب است يك نگاهي به اصل رويكرد حضرت امام (ره) در خصوص كساني كه فكر مي‌كردند كه بايد يك ديوار يا پرده‌يي در دانشگاه‌ها بين زنان و مردان ايجاد كنند، داشته باشند. امام راحل در همان زمان گفتند كه كساني كه اين‌گونه به مساله حساسيت نشان دادند بايد مجازات شوند. ايشان بر اينكه زنان مانند مردان بايد در جامعه حضور داشته باشند بدون اينكه مانعي بين آنان قرار بگيرد، تاكيد داشته‌اند. وقتي امام (ره) اين مساله را اين‌گونه مطرح مي‌كنند آيا فكر نمي‌كنيم كه همين نگاه و همين رويكرد مي‌تواند در سايرحوزه‌ها نيز مطرح شود. بنابراين چرا هميشه فكر مي‌كنيم كه اگر بخواهيم حريم را حفظ كنيم لازمه‌اش اين است كه از ورود يا حضور زنان در عرصه‌هاي عمومي ممانعت كنيم.

اگر اين امر اصلاح شود يقينا نه تنها لازم نيست هيچ منعي ايجاد ‌شود بلكه حساسيتي نه از جهت شرعي و نه از نظر عرفي وجود نخواهد داشت كه حريمي را آزار مي‌دهد، بلكه برعكس باعث مي‌شود كه دختر و پسر بتوانند در انظار عموم و مراكز عمومي جامعه حريم خود و اصول جامعه را حفظ كنند. ضمن اينكه ورود بانوان به ورزشگاه‌ها يك حق براي دختران است. چرا دختران و زنان را در جامعه ناديده مي‌گيريم؟ چرا آنان را نمي‌بينيم و هميشه فكر مي‌كنيم كه آنها در بحث‌هاي مربوط به حجاب و پوشش و حفظ حريم شخصي متهم رديف اول هستند؟ اين امر نه تنها مشكلي ايجاد نمي‌كند بلكه سبب مي‌شود حريم افراد رعايت شده و افراد متوجه شوند كه حدشان كجاست.

در ادامه اين روند اصول در جامعه تثبيت مي‌شود و هر كسي مي‌داند كه بايد چارچوبي را رعايت كند، مضافا بر اينكه حق افراد نيز پرداخت مي‌شود. يعني حق انتخاب براي اينكه آيا حاضر مي‌شود در محيط جمعي حضور يابد يا خير. اينها نكات بسيار ظريف و با اهميتي در حوزه زنان است. تاريخ نشان داده كه هرچقدر كه ممنوعيت و محدوديت ايجاد شود عملا باعث دوچندان شدن مشكلات مي‌شود. در اين عرصه نيز وظيفه دولت بسيار حائز اهميت است. دولت بايد به خواست مردم توجه داشته باشد. دختران بخش عمده‌يي از اجتماع را تشكيل مي‌دهند. دولت نبايد آنها را ناديده گرفته و نمي‌تواند در قبال خواست و اراده مردم، مطالبات دختران و زنان، خود را كنار بكشد. يقينا با قاطعيت و با وضع قوانيني مي‌توان به حضور زنان در اين عرصه‌ها ياري شود تا آنان نيز همانند مردان در محيط‌هاي عمومي جامعه به خصوص در مكان‌هايي كه فضاي مفرحي را رقم مي‌زند، شركت داشته باشند.

کد خبر 262872

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha